گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احکام جوانان
جلد اول
ترس در جوان


تـجربه ها و تحقيقها نشان داده است كه اغلب ترسهاى موهوم و بى پايه دوران كودكى (مانند ترس از تاريكى و تنهايى و حيوانات وب) در دوره جوانى ازبين رفته و جاى خود را به ترسهاى جديدى كه مخصوص اين دوره است مى دهند.
آن دسته از ترسهاى دوره جوانى و نوجوانى كه به كارهاى مدرسه مربوط مى شود به احساس نقص و ناتوانى و زياده روى در اثبات مقام و موقعيت اجتماعى , مربوط مى شوند.
مـمـكـن اسـت تـنها گفتگوى ميان دوستان و يا خويشاوندان و يا مطالعه بعضى از موضوعات يا شنيدن خبرهايى از رسانه ها, اضطراب و پريشانى او راتحريك كند.
او در هـراس است كه مبادا در امتحانها موفق نشود و يا در آينده باشكست روبه رو شود و از عهده انجام تكاليف مدرسه به خوبى برنيايد و موردتحقير و سرزنش قرار گيرد, مى ترسد موقعيت او در كـلاس درس , مـتـزلـزل شـده و مـورد تـمـسخر آموزگارو همكلاسيهايش قرار گيرد و در آن هنگام ,قادر به پاسخگويى نباشد.
نـوجوان به همان اندازه كه دوست دارد, مستقل و دور از والدين زندگى كند, به همان ميزان به آنان علاقه مند و وابسته است , بخصوص ترس ووحشتى او را فرا مى گيرد كه مبادا والدين او بيمار شـده و يـا مـصـيـبـتـى بـرايـشـان پيش آيد و يا يكى از آنان را از دست بدهد, همچنين به خاطر وضـع اقـتصادى و مالى خانواده , گاهى جوان در نگرانى به سر مى برد, كه مبادا فقر و بى چيزى به آنـان روى آورد و گاهى از وضعيت سلامتى خود و بيمارشدن , بيمناك است و يا از اين كه نتواند در آيـنـده شـغـلـى بـه دسـت آورد و يا عهده دار مسووليت و كارى بشود, هراس دارد و از جهت اجـتـمـاعـى مـواظـب اسـت كه به حيثيت اجتماعى و اخلاقى اش لطمه اى وارد نشود, در چنين شرايطى از روبه رو شدن با واقعيتها, دورى مى جويد و از كفايت خود, نگران است .
بنابراين , ترس و اضطراب از آينده اى مجهول , كمرويى و گريز از موقعيتهاى زندگى , پريشانى و افـسـردگـى بـه خـاطر غوطه ور شدن در ناراحتيهاى گذشته , همه و همه , شخصيت نوجوان را مـتـزلـزل و او را دچـار نگرانيهاى روحى و روانى مى كند, در اين زمان و موقعيت است كه جوان , نـيـازمـنديك پايگاه امن فكرى و محل اتكاى روحى مطمئن مى باشد, تا اين كه قلب او از دلهره و اضـطـراب درباره آينده و هراس و نگرانى در مورد زمان حال , باز داشته و براى ادامه زندگى به او آرامش بخشد.
در چنين شرايطى ياد خدا مايه آرامش دل جوان مى گردد و با صفاى باطنيى كه دارد و گرايش مـذهـبـى كـه در فطرتش نهفته است , نقطه اميد در قلبش روشن مى شود و اضطراب روانى اش كاهش مى يابد.
تجربه , نشان داده است , جوانانى كه به خدا ايمان داشته و در حوادث زندگى به او توكل مى كنند, تـرس واضـطراب به دلشان راه نمى يابد و همواره در صحنه هاى زندگى با عزمى راسخ و اراده اى پـولاديـن در بـرابـر حـوادث , پـايدارى نشان مى دهند, بطورى كه اطرافيان را شيفته شجاعت و ابتكارخود كرده و به شگفتى وامى دارند.
صـحـنـه هـاى جنگ در سالهاى اخير, بيانگر اين شجاعتهاى ناشى از ايمان به خداست , مثلا, يك نـوجوان تازه بالغ , بدون سلاح , چندين نفر از افراددشمن را اسير كرده و آنان را تا جايگاه نيروهاى خودى آورده و تحويل آنان مى دهد